روابط عمومی هلدینگ انرژی گستر سینا - «این صنعت را با عشق انتخاب کردم و تا زمانی هم که بتوانم کار میکنم و هیچ وقت خسته نمیشوم و الان هم به دلیل نوع مسئولیتی که دارم، زمانی که سر کار هستم شاید در طول روز چهار یا پنج ساعت استراحت کنم.» اینها را «آرمان گنبدی» رئیس ناحیه شرکت حفاری شمال میگوید که متولد سال ۶۲ و اهل گنبدکاووس است.
او که سال ۸۱ وارد دانشگاه صنعت نفت شده از سال ۸۶ کارآموزی خود را با شرکت حفاری شمال به عنوان کارگر سکوی حفاری آغاز کرده و پس از طی مراحل مختلف کار در این صنعت روی دکلهای خشکی و دریایی، حالا به عنوان رئیس ناحیه حفاری شمال در خانگیران فعالیت دارد.
اسم کار روی سکوی دریایی که میآید گویی سختترین سالهای فعالیتش در این صنعت جلوی چشمانش زنده میشود؛ میگوید «روی سکوی دریایی هفته اول و دوم بالاخره یک جوری میگذرد. هفته سوم قدری سختتر میشود و روزها طولانیتر. هفته چهارم نمیگذرد. هفته پنجم به بعد شما دیگر نمیدانی کجا هستی.»
در این گفتوگو پای صحبتهای رئیس ناحیه شرکت حفاری شمال نشستیم که میتوانید مشروح آن را در زیر بخوانید؛
در ابتدای گفتوگو لطفا خودتان را معرفی کنید؟
آرمان گنبدی متولد گنبد کاووس ۵ فروردین ۶۲ استان گلستان. متاهل هستم و فرزند ندارم. سال ۸۱ دانشگاه صنعت نفت به صورت بورسیه پذیرفته و سال ۸۵ فارغ التحصیل شدم. سال ۸۶ به صورت امریه و خدمت سربازی وارد این صنعت و شرکت حفاری شمال شدم. سال ۸۸ به استخدام شرکت ملی نفت در شرکت حفاری شمال درآمدم.
رشته شما در دانشگاه چه بود؟
در دانشگاه در رشته مهندسی نفت گرایش حفاری و استخراج تحصیل کردم.
چطور شد تصمیم گرفتید در این رشته تحصیل کنید؟ آیا از قبل نسبت به این رشته و حرفه آشنایی داشتید؟
یکی از دوستان نزدیکم در دانشگاه صنعت نفت در رشته بهرهبرداری مشغول به تحصیل بود و از شرایط کاری، آینده کاری و مزایایی که شرکت نفت و دانشگاه صنعت نفت دارد، برایم تعریف کرد و من در انتخاب رشته، مهندسی نفت گرایش حفاری را انتخاب کردم
رتبه شما در آزمون سراسری چند بود؟
رتبه خوبی داشتم. رتبه کشوریام هزار و ۹۰۰ و رتبه استانیام ۱۱۹ بود.
در حال حاضر چند سال است در این حرفه مشغول هستید؟
برج ۹ یا ۱۰ سال ۸۶ به صورت امریه در حفاری شمال به عنوان یکی از شرکتهای زیرمجموعه شرکت ملی نفت مشغول شدم. در همان مدت کارآموزی یک مدت روی سکوی نیمه شناور شرکت نفت خزر تحت عنوان ایران البرز که بعدها به امیرکبیر تغییر نام پیدا کرد و در حال ساخت بود مشغول بکار شدم.
بعد از چند ماه به دکل حفاری ۱۱۳ خشکی رفتم. دوران کارآموزی، کارگری، سکوبانی، دکلبانی تا کمک حفاری را روی دکل ۱۱۳ مشغول بکار بودم. سال ۸۹ به دکل ۱۱۴ منتقل و بعد از چند ماه در آنجا حفار شدم. تا سال ۹۰ حفارِ خشکی بودم. سال ۹۰ به سکوی دریایی سحر یک منتقل شدم و به عنوان حفار یکسال در کنار سایر همکاران کار کردم. چند نفر از بچهها که کارآموزی آمده بودند را روی این سکو برای سمت حفاری آماده کردیم. سپس یکسال و نیم روی سکوی اِلیما (ایران خزر قدیم) در ترکمنستان کار کردم.
هنوز که ازدواج نکرده بودید؟
متاهل بودم. سال ۸۵ عقد و سال ۸۷ ازدواج کردم.
بعد از دکل اِلیما کجا مشغول شدید؟
بعد از آن با سمت سرحفار مجدد به ایران برگشتم و روی سکوهای سحر یک و سحر 2 مشغول بکار شدم. در آن زمان چون نیرو کم بود، هر جا نیاز میشد، میرفتیم. کار بجایی رسید که در یکسال ۹ ماه را جدا از رفت و آمدها روی سکو بودم و از این ۹ ماه شاید ۲۰ روز را در حال جابجایی بین خانه و محل کار در حال جابجایی بودم و شاید در طول یکسال، دو ماه خانه نبودم.
بعد از ۳ سال سرحفاری، شرایط برایم واقعاً سخت شد به طوری که بعد از ۵ الی ۶ سال کار روی سکوی دریایی، احساس افسردگی کردم و روابط خانوادگیام داشت خراب میشد بنابراین ترجیح دادم جایی کار کنم که روتین باشد زیرا در دریا کار کردن روتین نیست به اینگونه در سکوی دریایی رفتنت با خودت است اما برگشتنت با خداست. برای دو هفته میرفتیم که روی دکل دریایی باشیم اما ممکن بود دو ماه یا ۴۰ روز روی دریا باشیم. ترکمنستان که بودم، ۶۴ روز روی دکل ماندم به همین خاطر مجوز و انتقالی گرفتم که روی دکلهای خشکی کار کنم.
سال ۹۵ به عنوان رئیس دستگاه خشکی ۱۱۵ شروع بکار کردم تا سال ۹۹ و از سال ۹۹ نیز تا الان با سمت رئیس ناحیه مشغول بکار هستم.
با توجه به آنچه تا الان گفتید، امروز از ورود به این رشته و حرفه پشیمان نشدهاید؟
یک زمانی خیلی خوشحال بودیم و کار کردن برایمان عشق و لذت بود. لذت میبردیم که پروژه جلو برود و با بچهها مثل یک خانواده بودیم اما چند مدتی است به اسم کسانی که حقوق بالا می گیریم اسممان در جامعه بد در رفته است. به این شکل که هر سال همه واحدها و کارکنان دولت افزایش حقوق داشتند، حقوقهایشان افزایش مییافت اما افزایش حقوق ما کم بود. فردی مثل من که در سرمای منفی ۲۹ درجهی چند مدت پیش سرخس تا گرمای ۶۰ درجه اهواز کار کردم و شب و روز نداریم و در سوی مقابل به دلیل نوع کارمان با برخی ناراحتیها در خانه و خانواده مواجه هستیم، شاید اگر به عقب برگردم به سمت رشتههایی مثل پزشکی میرفتم. به شخصه پیشنهادهای کار و زندگی در نروژ، آمریکا، دُبی و قطر داشتم اما کار کردن در ایران جایی که نسبت به آن عشق و علاقه دارم برایم راحتتر بود. با این حال من این صنعت را با عشق انتخاب کردم و تا زمانی هم که بتوانم کار میکنم و هیچ وقت خسته نمیشوم و الان هم به دلیل نوع مسئولیتی که دارم، زمانی که سر کار هستم شاید در طول روز چهار یا پنج ساعت استراحت کنم.
به دلیل تحریمهای ظالمانهای هم که وجود دارد، برخی تجهیزات کمیاب شده است و این صنعت هم به گونهای است که بیشتر تجهیزات واردات میشود. البته چند مدتی است که شرکتهای ایرانی توانستند از تحریمها به عنوان یک فرصت استفاده کنند و امروز خیلی از شرکتها با آزمون و خطاهایی که انجام دادند، تجهیزات مورد نیاز را تولید میکنند. تا زمانی که خارجیها در کشور بودند و تجهیزاتشان در دسترس بود، کسی از شرکتهای ایرانی کالا و جنس نمیخرید و شرکتهای ایرانی نیز زیاد به فکر تولید این تجهیزات نبودند اما در چند سال گذشته با توجه به تشدید تحریمها، شرکتهای ایرانی نه تنها به سمت ساخت تجهیزات مورد نیاز رفتند بلکه تجهیزات بهتر و باکیفیتتری تولید میکنند. با این حال در برخی قطعات خاص کمبودهایی داریم و تأمین این قطعات سخت است. در این شرایط اصطلاحی که وجود دارد این است که میگویند «یک کاریش بکن» و این اصطلاح در صنعت حفاری معروف است. « یک کاریش بکن» شاید یک جمله باشد اما دردسرهای زیادی دارد.
به بحث فعالیت حفارمردان ایرانی و خارجی اشاره کردید، به عنوان کسی که سالها در این حرفه مشغول بودید، حفارمردان ایرانی را قبول دارید یا خارجیها را؟
روی سکوی دریایی سحر که مشغول بکار بودم، نیروهایی از استرالیا، آمریکا، هند و اسکاتلند داشتیم. در یک دورههایی شرکت برای بالا بردن رزومه کاری خود، نیروهای خارجی نیز استخدام میکرد. در کار کردن بین آنها به شخصه متوجه شدم که نیروهای ایرانی یک سروگردن از خارجیها بالاتر هستند چون آنها وقتی میخواهند کاری را انجام بدهند باید حتما تجهیزات لازم در دسترسشان باشد ولی نیروهای ایرانی به خاطر محدودیتهایی که وجود داشته، مغزشان بسیار پویا و فعال شده است و به شدت در انجام کارها نوآوری دارند به طوری که امروز در صنعت حفاری ایران «نمیشود» وجود ندارد. تا زمانی که زنده هستیم همه کارها امکانپذیر است و انجام میشود و به عبارتی کلمه «نمیشود» برای بعد از مرگ است.
یک موضوع دیگری که بسیار اهمیت دارد، کار کردن در فیلدهای ایران به خاطر نوع مخازن مثل کربناته بودن و اینکه کفشکها به صورت گسل است، بسیار متفاوت از مناطق دیگر دنیاست و مشکلات خاص خود را دارد. به طوری که مشکلات حفاری که در ایران وجود دارد شاید در کمتر نقطه دنیا وجود داشته باشد و این به خاطر نوع زمین و سنگ مخزن موجود است. به عنوان مثال در ترکمنستان ما یک چاه نفتی یا گازی را در ۳۰ روز تحویل میدادیم به خاطر اینکه مشکلات خاصی نداشتیم. یک مته میبستیم و میرفتیم پایین و میآمدیم بالا و رشته جداری رانده میشد اما در ایران برای حفاری کردن مشکلات زیادی مثل بریدن لولهها و فوران چاه به دلیل فشار بالای مخازن را شاهد هستیم. به شخصه معتقدم کسانی که در صنعت حفاری ایران کار کردند، در صنعت حفاری همه جای دنیا میتوانند کار کنند.
به عنوان مثال شما هر چقدر از خوزستان به سمت جنوب غرب و کشورهای عراق، عربستان، قطر و ... که نفتی هستند بروید، میبیند که مخازن و سازندهایشان ماسه سنگ و یکنواخت است و هیچگونه مشکلی در حفاری ایجاد نمیشود و شاید بتوان گفت هیچگونه دردسری حین حفاری نمیکشند.
آنچه در دانشگاه به عنوان واحدهای درسی گذراندید در کار و روی دکل چقدر به کمکتان آمد؟ آیا با صرف تحصیل در این رشته میتواند یک حفار مرد تمام عیار شد؟
ما در دانشگاه درس حفاری را در حدی که فقط با کلیات آشنا شویم و فرق دستگاه حفاری را با یک دستگاه دیگر بدانیم، خواندیم. واقعاً دنیای آکادمیک با دنیای صنعت کاملاً متفاوت است. اوایل که بعد از فارغالتحصیلی وارد این صنعت شدیم، رئیس دستگاههایمان که به نوعی استادمان بودند و کار را به ما آموختند میگفتند مدرکت را دم در بگذار و با دیپلم داخل شو. اوایل فکر میکردیم که در این حرف و گفتار غرض و قصدی وجود دارد اما بعدها فهمدیم واقعاً همین طور است و هر چه خواندهایم باید کنار بگذاریم و از صفر شروع کنیم. در دانشگاه نوع سنگها و نوع دکلها را شناخته بودیم اما نحوه کار کردن با آنها را نمیدانستیم و روی دکل یاد گرفتیم. الان هم که هر چه کارآموز میآید میگویم دانشگاه واقعی و اصلی برای شما کار کردن روی دستگاه حفاری است.
با چه سمت و مسئولیتی کار در صنعت حفاری را آغاز کردید؟
کارآموزی ما خیلی جالب بود. به عنوان کارگر شستوشو یا همان واشکول سر دستگاه رفتیم. اولین سمت و پایهایترین سمتی که در دستگاه وجود دارد، کارگر شستوشو است. هر کسی با هر تحصیلاتی وارد دستگاه شود باید کار خود با کارگر شستوشو شروع کند.ما نیز مثل همه قرار بود واشکول شویم. چهار نفر بودیم، دو نفرمان را برای واشکولی فرستادند و من و یکی از دوستانم که تحصیلکرده استرالیا بود، منتظر ماندیم تا رئیس دستگاه تصمیم بگیرد. رئیس دستگاه یک نگاه به ما کرد و یک نگاه به سکوی حفاری کرد و دید سکوی حفاری کارگر کمتری دارد. گفت شما هیکلتان درشت و به نظر قدرت بدنی زیادی نیز دارید بنابراین بروید و به عنوان کارگر سکوی حفاری مشغول شوید و در اصل من 5 دقیقه کارگر شستوشو بودم.
خاطرهای از اولین روز کارتان در دستگاه حفاری دارید؟
یک شوخی روتینی که در حفاری وجود دارد این است که وقتی کسی برای اولین بار وارد میشود وسایل و تجهیزات را نمیشناسد و همین دست مایه شوخی سایر بچهها میشود. یک قسمتی از دکل وجود دارد که به آن v door میگویند. همان قسمتی است که تجهیزات مثل لولههای حفاری، تاپ درایو و ... از آنجا به سکوی حفاری منتقل میشود. اوایل که وارد کار شدم، اسم v door را شنیده بودم اما نمیدانستم به آن قسمتی که تجهیزات به سکو منتقل میشود، میگویند. حفار برای اینکه این موضوع را دست مایه شوخی قرار دهد برگشت و به من گفت که برو پیش رئیس دستگاه و کلید v door را بگیر در حالی که این v door فضای باز است و اصلا در به آن معنا نیست بلکه یک سرسرهای جلوی آن قرار دارد و وسایل از آنجا به سکو منتقل میشود. من هم سریع پیش رئیس دستگاه رفتم و گفتم حفار کلید v door را میخواهد . رئیس دستگاه یک نگاهی به من کرد و یک ذره فکر کرد و گفت بچه جان برو دستات انداختهاند.
همانطور که گفتید شما زاده و اهل استان گلستان هستید که هوای خُنکی دارد. چگونه توانستید خود را با شرایط آب و هوایی جنوب سازگار کنید؟
اوایل کار کردن برایم بسیار سخت بود به طوری که کف پاهایم تاول میزد ولی بدن آدمی طوری طراحی شده که بعد از مدتی خود را با محیط و شرایط سازگار میکند از همین رو به تدریج از حالت دانشجویی درآمدیم و به یک کارگر سفت و محکم تبدیل شدیم.
هر کسی در هر حرفهای یک استادی دارد که خود را مدیون او میداند. شما در این حرفه و صنعت، کار را از چه کسی آموختید که حق استادی بر گردن شما دارد؟
این صنعت به ویژه در حفاری شمال مردهای بزرگ زیاد دارد؛ آدمهایی که واقعاً خیلیها مدیون آنها هستند کسانی که شاید امروز در کنار ما نباشند و به رحمت خدا رفته باشند. آقای حسین سخنوری یکی از بهترین رئیس دستگاههای ما بودند. آقای یارمحمد قربانی که هنوز در قید حیات هستند یکی از اساتید تکرار نشدنی این صنعت به شمار میروند. آقای حسین تیموری، روانشاد ستار شیوا و ... بزرگان این صنعت بودند که واقعاً ابهت داشتند و در کنارشان بودن برای ما لذتبخش بود.
همان طور که اشاره کردید یکی از مشکلاتی که در صنعت حفاری به عنوان یک شغل اقماری وجود دارد، دوری از خانه و خانواده است. زمانی که ازدواج میکردید آیا به همسرتان این موضوع را گفته بودید؟
همسر من از آشناهایمان بود و همسایه بودیم و نسبت به شرایط یکدیگر آشنایی لازم و کافی داشتیم. قبل از ازدواج نمیدانستم که شرایط اینقدر سخت خواهد بود و ۱۴ روز و برخی مواقع حتی بیشتر از خانه و خانواده دور خواهم بود و در استان گلستان نیز اهالی زیاد به کار اقماری آشنایی ندارند چون کار اقماری بیشتر در جنوب کشور است. سختهای بسیار زیادی کشیدیم؛ دورهایی که واقعاً تحملش سخت بود. گاهی مشکلاتی در خانه پیش میآمد و مطلع میشدم اما هیچ کاری از دستم برنمیآمد به ویژه مواقعی که روی سکوی دریایی یا ترکمنستان بودم. به تدریج عادت کردیم و دیگر این سختیها عادی شد.
فرمودید که در حال حاضر به عنوان رئیس ناحیه در حفاری شمال فعالیت دارید. کار رئیس ناحیه دقیقاً چیست و چه مسئولیتی بر عهده دارد؟
رئیس دستگاه مدیریت مجموعه دکل حفاری را بر عهده دارد و رئیس ناحیه مدیریت بیش از یک دکل را بر عهده دارد. گاهی اوقات رئیس ناحیه مدیریت دو،سه و چهار دستگاه را بر عهده دارد. مسئولیت رئیس ناحیه هماهنگی وسایل و نفرات و حل مشکلات دکل به غیر از مشکلات روتین دکلهاست. هر اتفاقی پیش میآید کار مدیریت و اجرایش با نظارت رئیس ناحیه است و در اصل کمک رئیس دستگاه هستیم. در شرایط خاصی که کارهای چهار یا پنج روزه پیش میآید و رئیس دستگاه هم با اینکه مسئولیت ۲۴ ساعته دکل را دارد نمیتواند ۲۴ ساعته حضور داشته باشد و بیدار بماند. در این مواقع رئیس ناحیه میرود و شیفت شب را پوشش میدهد تا رئیس دستگاه بتواند استراحت کند.
در ناحیهای که الان شما فعالیت دارید، چند دستگاه حفاری تحت نظارتتان قرار دارد؟
در ناحیه خانگیران که بنده به عنوان رئیس ناحیه فعالیت دارم، دو دستگاه ۱۱۵ و ۱۱۳ برای پروژه تزریق گاز شرکت توسعه گاز ایران به پیمانکاری شرکت مپنا فعالیت دارد. در این پروژه برنامه حفاری 20 حلقه چاه در نظر گرفته شده است که در این راستا با شرکت حفاری شمال برای اجاره دو دستگاه دکل حفاری قرارداد منعقد شده است.
در مدت چهار ماهی که پروژه شروع شده، اولین چاه توسط دستگاه حفاری ۱۱۳ نزدیک به تحویل است و حفاری آن تمام شده است و در حال انجام کارهای جانبی چاه هستیم. دستگاه ۱۱۵ نیز در عمق دو هزار و ۶۰۰ متری در حال حفاری حفره ۱۲ و یک چهارم است و انشاءالله اگر ۴۰۰ الی ۵۰۰ متر دیگر حفاری انجام شود این چاه را تحویل میدهیم.
به عنوان کسی سالها در حفاری شمال در دکلهای مختلف فعالیت داشتید، بهترین دستگاه خشکی حفاری شمال کدام دستگاه است؟
هر رئیس دستگاهی عِرق دستگاه خودش را دارد و من چون رئیس دستگاه ۱۱۵ بودم، بهترین دکل دنیا را هم بیاورید، باز هم بهترین دکل حفاری برای من دکل حفاری ۱۱۵ است.
به عنوان کسی که هم روی سکوی دریایی کار کرده و هم دستگاه خشکی، کدام را ترجیح میدهید؟
دریا به هیچ عنوان( صدای خنده بلند). دریا به خاطر مشکلات رفت و آمدش واقعاً سخت است و همانطور که گفتم رفتن با خود فرد است اما آمدن دست خداست و همین امر زندگی را از حالت روتین خارج میکند. به عنوان مثال فرد سرکار میرود به این امید که ۱۴ روز یا ۲۱ روز دیگر به خانه برگردد اما پنج هفته بعد بازمیگردد. وقتی هم برمیگردی، هنوز یک هفته نگذشته امکان دارد زنگ بزنن و بگویند به فلان دکل برو. به شخصه به من در سکوی دریایی واقعاً سخت گذشت.
۵۶ روز در ترکمنستان روی سکوی دریایی کار کردم. هفته اول و دوم بالاخره یک جوری میگذرد. هفته سوم قدری سختتر میشود و روزها طولانیتر. هفته چهارم نمیگذرد. هفته پنجم به بعد شما دیگر نمیدانی کجا هستی. مثلاْ من بعد از هفته چهارم، صبحها که از خواب بیدار میشدم شاید ۱۰ دقیقه طول میکشید که بفهمم کجا هستم. یکی دیگر از مشکلات سکوی دریایی، جابجاییهاست. مثلاً ما ۱۲ ساعت داخل کشتی مینشستیم تا برسیم به سکو و در مسیر به بدی آب و هوا و طوفان برخورد میکردیم. وقتی هم که میرسیدیم گاهی اوقات کِرینها یا همان جرثقیلها آماده نبودند که سوار و پیاده کنند و به همین خاطر مجبور میشدیم یکساعت موج مُرده بخوریم.
شما از همان ابتدا فعالیت در صنعت حفاری را با شرکت حفاری شمال آغاز کردید تا همین امروز؛ شرکت حفاری شمال را در مقایسه با سایر شرکتهای فعال در این صنعت چطور میبینید؟
حفاری شمال با همه مشکلات و بالا و پایینی که دارد، بهترین و قدرتمندترین شرکت حفاری در ایران است. در این صنعت، کارایی یک شرکت را در میزان متراژ حفاری در سال میسنجند. چندین سال است روی دست حفاری شمال هیچ شرکتی بلند نشده است. البته بعضاً مشکلاتی داریم که این مشکلات را تمام شرکتها دارند اما خوشبختانه با مدیریت خوب مدیران و تلاش همکاران، شرکت حفاری شمال از لحاظ ایمنی، کار و تامین تجهیزات، از نظر من بهترین شرکت حفاری در ایران است. واقعاً حفاری شمال شرکت قدری در صنعت حفاری ایران است و انشاءالله روزهای بهتر از این را هم خواهیم دید.
این جمله که گفته میشود حفار مردان ایرانی بیادعا هستند چقدر مصداق دارد؟
بچههای ما با کمترین امکانات و در برخی مواقع کمترین حقوق کار میکنند و کار را عقب نمیاندازند. وقتی یک مشکل پیش میآید انگار این مشکل در خانواده خودمان بوجود آمده است این طور کار کردن را شما هیچ جا نمیبینید. نیروهای این صنعت واقعاً زحمت میکشند و هیچ توقعی هم ندارند.
سریعترین چاهی که تا الان تحویل دادید چند روزه بوده است؟
ما در ترکمنستان یک چاهی را ۲۸ روزه تمام کردیم. سه هزار و ۳۰۰ متر عمق چاه بود که آن را ۲۸ روزه تحویل دادیم. یک دورهای هم که در سکوی سحر یک مشغول بودم، یک رکورد به ثبت رساندیم. در سکوی دریایی، پلتفرم است و روی پلتفرم هشت حلقه چاه است و حفره به حفره هر کدام از چاهها را تمام میکنیم. هیچ وقت یادم نمیرود، یک حفره ۲۶ اینچ را حفاری کردیم و کیسینگش را راندیم و سیمانش را زدیم؛ به یکباره دیدیم همه خوشحالی و تشکر کردند. گفتند رکورد حفاری این حفره با چیزی حدود ۱۸ ساعت دست شِلُمبِرژه یا توتال بود اما شما در ۱۶ ساعت تمام کردید. ما کار خودمان را کرده بودیم اما بعداً فهمیدیم چکار کردیم.
توصیه شما به جوانانی که امروز قصد دارند وارد این صنعت و حرفه شوند چیست؟
این صنعت پشتکار میخواهد؛ ناامیدی نمیخواهد. کسی که میخواهد وارد این صنعت شود باید یک عزم جزمی داشته باشد واِلّا کم میآورد. کسی که میخواهد بیاید در این صنعت باید از خودش مطمئن باشد چون قطعاً به همه نوع مشکلی برمیخورد. در این صنعت، به غیر از مشکلات کار، مشکلات خانواده نیز کنارت است. اینجا واقعاً مرد میخواهد که در سرما و گرما و در اوج مشکلات سرپا بایستد و تا جایی که میتواند نباید بگذارد کار بخوابد. کسی که میخواهد وارد این صنعت بشود باید فکر همهچی را بکند. به عبارتی این صنعت با کارگری شروع میشود و تاآخرش هم که الان رئیس شدهام، کارگر هستم.
انتهای پیام/